انگلیسی به انگلیسی

<hr> معنی : متمایل به سبز <hr> معانی دیگر : متمایل به سبز

معنی : متمایل به سبز معانی دیگر : متمایل به سبز

greenish

greenishness

<hr> گرینلند (بزرگترین جزیره ی جهان که بخش خود مختاری از کشور دانمارک است)

گرینلند (بزرگترین جزیره ی جهان که بخش خود مختاری از کشور دانمارک است)

greenland

<hr> گرینلندی، اهل جزیره ~لقثثگمشگی~

گرینلندی، اهل جزیره ~لقثثگمشگی~

greenlander

greenlandic

<hr> (جانورشناسی) سبزک (پرنده ی حاره ای گنجشک سان - یکی از انواع مرغان ویرئو vireo)

(جانورشناسی) سبزک (پرنده ی حاره ای گنجشک سان - یکی از انواع مرغان ویرئو vireo)

greenlet

<hr> (جانورشناسی) انواع سوف ماهیان شکارچی شمال اقیانوس آرام (از تیره ی hexagrammidae)، نوعی ماهی خوراکی و گوشتخوار

(جانورشناسی) انواع سوف ماهیان شکارچی شمال اقیانوس آرام (از تیره ی hexagrammidae)، نوعی ماهی خوراکی و گوشتخوار

greenling

<hr> ازروی خامی، ازروی بی تجربگی، تازه

ازروی خامی، ازروی بی تجربگی، تازه

greenly

<hr> (آمریکا-عامیانه) خرید مقدار زیادی از سهام یک شرکت به این امید که مدیران (چون می ترسند خریدار ممکن است کنترل شرکت را به دست آورد) سهام را به قیمت بالاتر بازخرید کنند

(آمریکا-عامیانه) خرید مقدار زیادی از سهام یک شرکت به این امید که مدیران (چون می ترسند خریدار ممکن است کنترل شرکت را به دست آورد) سهام را به قیمت بالاتر بازخرید کنند

greenmail

greenness

greenpeace

<hr> معنی : شایعات رایج بین هنرپیشگان <hr> معانی دیگر : (در برخی از سالن های موسیقی و تماشاخانه ها) اتاق انتظار و استراحت هنرپیشگان (معمولا در پشت صحنه)، اتاق پشت صحنه، در تماشاخانه اطاق انتظار یا خلوتگاه بازیگران، (درتماشاخانه )انتظارگاه یاخلوتگاه بازیگران

معنی : شایعات رایج بین هنرپیشگان معانی دیگر : (در برخی از سالن های موسیقی و تماشاخانه ها) اتاق انتظار و استراحت هنرپیشگان (معمولا در پشت صحنه)، اتاق پشت صحنه، در تماشاخانه اطاق انتظار یا خلوتگاه بازیگران، (درتماشاخانه )انتظارگاه یاخلوتگاه بازیگران

greenroom

<hr> معنی : سبزی <hr> معانی دیگر : سبزی جات

معنی : سبزی معانی دیگر : سبزی جات

greens

<hr> شهر گرین برو (در ایالت کارولینای شمالی - آمریکا)

شهر گرین برو (در ایالت کارولینای شمالی - آمریکا)

greensboro

<hr> طب، مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان، مبتلا به یرقان سفید، مبتلا به یرقان ابی­

طب، مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان، مبتلا به یرقان سفید، مبتلا به یرقان ابی­

greensick

<hr> (پزشکی) کلروز، سبز رخی (کمبود آهن خون در دختران سن بلوغ که ایجاد رنگ پریده ی مایل به سبز می کند) (رجوع شود به: chlorosis)، یزقان سفید، کم خونی زنان

(پزشکی) کلروز، سبز رخی (کمبود آهن خون در دختران سن بلوغ که ایجاد رنگ پریده ی مایل به سبز می کند) (رجوع شود به: chlorosis)، یزقان سفید، کم خونی زنان

greensickness

greensleeves

greenspan

<hr> (پزشکی) شکستگی ترکه ای (یعنی شکستگی استخوانی که خم شده و فقط بخش کوژ آن شکست برداشته و این حالت بیشتر در کودکان که استخوان های نرم تری از بزرگسالان دارند مشاهده می شود)

(پزشکی) شکستگی ترکه ای (یعنی شکستگی استخوانی که خم شده و فقط بخش کوژ آن شکست برداشته و این حالت بیشتر در کودکان که استخوان های نرم تری از بزرگسالان دارند مشاهده می شود)

greenstick fracture

<hr> هر نوع سنگ آتشفشانی دگرگونی یافته (که رنگ سبز تیره ای داشته باشد)

هر نوع سنگ آتشفشانی دگرگونی یافته (که رنگ سبز تیره ای داشته باشد)

greenstone

greenstuff

<hr> معنی : چمن <hr> معانی دیگر : سبزه زار، مرغزار

معنی : چمن معانی دیگر : سبزه زار، مرغزار

greensward

greentree

<hr> شهرک گرینویچ (گرینیچ) در کنار شهر لندن (که بر نصف النهار نخست قرار دارد)

شهرک گرینویچ (گرینیچ) در کنار شهر لندن (که بر نصف النهار نخست قرار دارد)

greenwich

greenwich civil time

greenwich mean time

<hr> معیار ساعت گرینویچ (که مبنای ساعت و وقت در اکثر کشورها است)، ساعت یا زمان گرینویچ

معیار ساعت گرینویچ (که مبنای ساعت و وقت در اکثر کشورها است)، ساعت یا زمان گرینویچ

greenwich time

<hr> محله ی گرینویچ (در غرب جزیره ی مانهاتان در شهر نیویورک - آمریکا)

محله ی گرینویچ (در غرب جزیره ی مانهاتان در شهر نیویورک - آمریکا)

greenwich village

<hr> معنی : جنگل، درخت راج کوهستانی <hr> معانی دیگر : جنگل سرسبز

معنی : جنگل، درخت راج کوهستانی معانی دیگر : جنگل سرسبز

greenwood

<hr> مایل بسبز، بسبزى زننده، سبزفام

مایل بسبز، بسبزى زننده، سبزفام

greeny

greer

<hr> معنی : تبریک گفتن، سلام دادن، درود گفتن <hr> معانی دیگر : سلام کردن، سلام و تعارف به جا آوردن، ملاقات کردن، پیشواز رفتن، خوش آمد گفتن، احوال پرسی کردن، ادای احترام کردن، (اسکاتلند) گریستن، مویه کردن، برخورد، تلافی، weep گریه، داد، فریاد، تاسف، تاثر

معنی : تبریک گفتن، سلام دادن، درود گفتن معانی دیگر : سلام کردن، سلام و تعارف به جا آوردن، ملاقات کردن، پیشواز رفتن، خوش آمد گفتن، احوال پرسی کردن، ادای احترام کردن، (اسکاتلند) گریستن، مویه کردن، برخورد، تلافی، weep گریه، داد، فریاد، تاسف، تاثر

greet

greeter

<hr> معنی : برخورد، سلام، خوشامد، درود، خوش آمد، تبریک، تهنیت، احترام، تبریکات، خوش باش، سلام کننده <hr> معانی دیگر : سلام و تعارف، خوش آمدگویی، پیشواز، (اغلب جمع) سلام رسانی، احترامات، احترام کننده، در جمع تبریکات

معنی : برخورد، سلام، خوشامد، درود، خوش آمد، تبریک، تهنیت، احترام، تبریکات، خوش باش، سلام کننده معانی دیگر : سلام و تعارف، خوش آمدگویی، پیشواز، (اغلب جمع) سلام رسانی، احترامات، احترام کننده، در جمع تبریکات

greeting

greeting card

greetings

greetings card

greg

<hr> (جانور شناسی) گرگارین (تک یاخته ی هاگداری از ردیزه ی gregarinia - انگل دستگاه گوارش کرم ها و حشرات و سخت پوستان) وابسته به گرگارین (gregarinian هم می نویسند)

(جانور شناسی) گرگارین (تک یاخته ی هاگداری از ردیزه ی gregarinia - انگل دستگاه گوارش کرم ها و حشرات و سخت پوستان) وابسته به گرگارین (gregarinian هم می نویسند)

gregarine

<hr> معنی : خوشه خوشه، گروهی، اجتماعی دسته ای، گروده دوست، جمعیت دوست، گروه جو، گلهای <hr> معانی دیگر : (در مورد انسان ها و حیوانات) اجتماعی، گله زی، گروه زی، هم گرای، گروه گرای، معاشرتی، اهل رفت و آمد، مردم آمیز، وابسته به گله یا دسته یا گروه یا جمعیت

معنی : خوشه خوشه، گروهی، اجتماعی دسته ای، گروده دوست، جمعیت دوست، گروه جو، گلهای معانی دیگر : (در مورد انسان ها و حیوانات) اجتماعی، گله زی، گروه زی، هم گرای، گروه گرای، معاشرتی، اهل رفت و آمد، مردم آمیز، وابسته به گله یا دسته یا گروه یا جمعیت

gregarious

<hr> ازروی جمعیت دوستی، اجتماعا

ازروی جمعیت دوستی، اجتماعا

gregariously

<hr> گروه دوستی، جمعیت دوستی، حالت اجتماعی

گروه دوستی، جمعیت دوستی، حالت اجتماعی

gregariousness

gregor

gregor johann mendel

gregor mendel

<hr> معنی : وابسته به گریگوری <hr> معانی دیگر : وابسته به گریگوری اول یا گریگوری سیزدهم که هر دو پاپ بودند، وابسته به کلیسای گریگوریان ارمنستان

معنی : وابسته به گریگوری معانی دیگر : وابسته به گریگوری اول یا گریگوری سیزدهم که هر دو پاپ بودند، وابسته به کلیسای گریگوریان ارمنستان

gregorian

<hr> معنی : تقویم یا گاهنامه گریگوری، تقویم مسیحی <hr> معانی دیگر : گاهنامه ی گریگوری (که در سال 1582 توسط پاپ گریگوری سیزدهم ارائه شد و امروزه تقویم اغلب کشورهای جهان است)

معنی : تقویم یا گاهنامه گریگوری، تقویم مسیحی معانی دیگر : گاهنامه ی گریگوری (که در سال 1582 توسط پاپ گریگوری سیزدهم ارائه شد و امروزه تقویم اغلب کشورهای جهان است)

واژه های حرف "g" - انگلیسی به انگلیسی