انگلیسی به انگلیسی

unexcusable

unexcusably

unexcused

unexecuted

unexercised

<hr> معنی : غیر منتظره، غیر مترقبه، فجیع، ناگاه <hr> معانی دیگر : ناگه، پیش بینی نشده، غیره مترقبه

معنی : غیر منتظره، غیر مترقبه، فجیع، ناگاه معانی دیگر : ناگه، پیش بینی نشده، غیره مترقبه

unexpected

unexpected circumstances

unexpected inspection

unexpected step

unexpected turn

<hr> ناگهان، غفلت، بطور غیر مترقبه

ناگهان، غفلت، بطور غیر مترقبه

unexpectedly

unexpectedness

unexpendable

unexpended

unexpended budget

unexperienced

unexpired

<hr> معنی : غیر قابل توصیف

unexplainable

unexplainably

unexplained

unexplicated

unexplicit

unexploded

unexploded bomb

unexploited

unexplored

unexplored territory

unexposed

unexpressed

unexpressible

<hr> معنی : بی حالت، نارسا، غیر حاکی، عاری از معنی <hr> معانی دیگر : (مهجور) بیان ناپذیر، شرح ندادنی

معنی : بی حالت، نارسا، غیر حاکی، عاری از معنی معانی دیگر : (مهجور) بیان ناپذیر، شرح ندادنی

unexpressive

unexpurgated

unextended

unextenuated

unextinguished

unextravagant

unfaded

unfading

<hr> معنی : پایدار، با وفا، تمام نشدنی <hr> معانی دیگر : استوار، بی دریغ، راسخ، قابل اتکا، قابل اعتماد، کم نیامدنی

معنی : پایدار، با وفا، تمام نشدنی معانی دیگر : استوار، بی دریغ، راسخ، قابل اتکا، قابل اعتماد، کم نیامدنی

unfailing

unfailingly

unfailingness

<hr> معنی : نا درست، نامساعد، نا هموار، غیر منصفانه، غیر عادلانه، بی انصاف <hr> معانی دیگر : ناروا، نادرستانه، نامساعد درموردباد

معنی : نا درست، نامساعد، نا هموار، غیر منصفانه، غیر عادلانه، بی انصاف معانی دیگر : ناروا، نادرستانه، نامساعد درموردباد

unfair

unfair competition

unfair treatment

unfairly

unfairness

<hr> معنی : بی وفا، سست پیمان، بی ایمان، بدقول، نقض ایمان <hr> معانی دیگر : پیمان شکن، عهد شکن، (ازدواج و عشق و غیره) خائن، خیانتکار، غیر قابل اعتماد، (مهجور) کافر، unfaith بی ایمانی، نق­ ایمان

معنی : بی وفا، سست پیمان، بی ایمان، بدقول، نقض ایمان معانی دیگر : پیمان شکن، عهد شکن، (ازدواج و عشق و غیره) خائن، خیانتکار، غیر قابل اعتماد، (مهجور) کافر، unfaith بی ایمانی، نق­ ایمان

واژه های حرف "u" - انگلیسی به انگلیسی