انگلیسی به انگلیسی

<hr> معنی : محرمانه، سری <hr> معانی دیگر : پنهان، arcana : محرمانه

معنی : محرمانه، سری معانی دیگر : پنهان، arcana : محرمانه

arcane

arcane rule

<hr> معنی : راز کیمیاگری، داروی سری <hr> معانی دیگر : راز، سر

معنی : راز کیمیاگری، داروی سری معانی دیگر : راز، سر

arcanum

<hr> معنی : قوس، کمان، طاق، فریبنده، ناقلا، شیطان، اصلی، بشکل قوس یاطاق دراوردن <hr> معانی دیگر : پیشوند: اصلی، عمده، بزرگ (در ساختن عناوین هم به کار می رود)، اعظم، ابر [archenemy و archduke]، تاق (ضربی) زدن، دارای تاق منحنی کردن، منحنی کردن، قوسی شکل کردن، هر چیز قوس مانند، قوس کف پا، (معماری)، تاق قوسی، طاق نما، تاق سردرها و غیره، ساختمان دارای تاق ضربی، نیم دایره، هلال، زرنگ، محیل، بازیگوش، شوخ، adj : ناقلا، موذی، رئیس <hr> arch_ پسوند: حکمران، سالار

معنی : قوس، کمان، طاق، فریبنده، ناقلا، شیطان، اصلی، بشکل قوس یاطاق دراوردن معانی دیگر : پیشوند: اصلی، عمده، بزرگ (در ساختن عناوین هم به کار می رود)، اعظم، ابر [archenemy و archduke]، تاق (ضربی) زدن، دارای تاق منحنی کردن، منحنی کردن، قوسی شکل کردن، هر چیز قوس مانند، قوس کف پا، (معماری)، تاق قوسی، طاق

arch

arch nudnik

archaean

<hr> پیشوند: کهن، قدیمی، باستان [archaeology]

پیشوند: کهن، قدیمی، باستان [archaeology]

archaeo

archaeocyte

archaeol

archaeologian

archaeologic

<hr> معنی : وابسته به باستان شناسی <hr> معانی دیگر : وابسته به باستان شناسی

معنی : وابسته به باستان شناسی معانی دیگر : وابسته به باستان شناسی

archaeological

archaeologically

<hr> معنی : باستان شناس <hr> معانی دیگر : باستان شناس

معنی : باستان شناس معانی دیگر : باستان شناس

archaeologist

<hr> معنی : باستان شناسی <hr> معانی دیگر : باستان شناسی

معنی : باستان شناسی معانی دیگر : باستان شناسی

archaeology

archaeozoic

<hr> معنی : قدیمی، کهنه، غیر مصطلح <hr> معانی دیگر : وابسته به ادوار گذشته (تمسخر یا تحقیرآمیز)، باستانی، منسوخ، از مد افتاده، مهجور، مربوط به عهد دقیانوس، از کار افتاده، (واژه یا عبارتی که در قدیم متداول بوده ولی امروزه فقط در موارد ویژه مثل دعا و غیره به کار می رود) کاربرد قدیمی، قدیمی (در این فرهنگ این واژه ها با برچسب ((قدیمی)) مشخص شده اند)، غیر مصطلح بواسطه قدمت

معنی : قدیمی، کهنه، غیر مصطلح معانی دیگر : وابسته به ادوار گذشته (تمسخر یا تحقیرآمیز)، باستانی، منسوخ، از مد افتاده، مهجور، مربوط به عهد دقیانوس، از کار افتاده، (واژه یا عبارتی که در قدیم متداول بوده ولی امروزه فقط در موارد ویژه مثل دعا و غیره به کار می رود) کاربرد قدیمی، قدیمی (در این فرهنگ این واژ

archaic

archaically

archaise

archaiser

<hr> معنی : قدمت، کهنگی، انشاء یا گفتار یااصطلاح قدیمی <hr> معانی دیگر : واژه یا کاربرد قدیمی، کهنه واژه، کاربرد یا تقلید واژه ها یا روش های قدیمی

معنی : قدمت، کهنگی، انشاء یا گفتار یااصطلاح قدیمی معانی دیگر : واژه یا کاربرد قدیمی، کهنه واژه، کاربرد یا تقلید واژه ها یا روش های قدیمی

archaism

archaist

archaistic

<hr> به سبک قدیمی در آوردن، کهنه نما کردن، کهنه نما کردن واژه یا سبک قدیمی به کار بردن

به سبک قدیمی در آوردن، کهنه نما کردن، کهنه نما کردن واژه یا سبک قدیمی به کار بردن

archaize

archaizer

<hr> معنی : فرشتهء بزرگ، فرشتهء مقرب <hr> معانی دیگر : فرشته ی مقرب، ابر فرشته، صدرالملائک، رجوع شود به: arkhangelsk

معنی : فرشتهء بزرگ، فرشتهء مقرب معانی دیگر : فرشته ی مقرب، ابر فرشته، صدرالملائک، رجوع شود به: arkhangelsk

archangel

archangelic

<hr> معنی : اسقف اعظم، مطران <hr> معانی دیگر : (کلیسای کاتولیک و انگلیکان) مطران

معنی : اسقف اعظم، مطران معانی دیگر : (کلیسای کاتولیک و انگلیکان) مطران

archbishop

archbishop of canterbury

<hr> معنی : مقام یا قلمرو اسقف <hr> معانی دیگر : (کلیسای کاتولیک و انگلیکان)، مقام و وظایف اسقف اعظم

معنی : مقام یا قلمرو اسقف معانی دیگر : (کلیسای کاتولیک و انگلیکان)، مقام و وظایف اسقف اعظم

archbishopric

<hr> معنی : معاون اسقف <hr> معانی دیگر : معاون اسقف اعظم، سرشماس

معنی : معاون اسقف معانی دیگر : معاون اسقف اعظم، سرشماس

archdeacon

<hr> معنی : وابسته بقلمرو اسقف اعظم <hr> معانی دیگر : وابسته بقلمرو اسقف اعظم

معنی : وابسته بقلمرو اسقف اعظم معانی دیگر : وابسته بقلمرو اسقف اعظم

archdiocesan

<hr> معنی : قلمرو مذهبی اسقف اعظم <hr> معانی دیگر : قلمرو اسقف اعظم، ناحیه ی زیر نظر اسقف اعظم، ناحیه ء کلیسایی زیر نفوذ اسقف اعظم

معنی : قلمرو مذهبی اسقف اعظم معانی دیگر : قلمرو اسقف اعظم، ناحیه ی زیر نظر اسقف اعظم، ناحیه ء کلیسایی زیر نفوذ اسقف اعظم

archdiocese

<hr> معنی : دوشس بزرگ، همسر دوک اعظم <hr> معانی دیگر : همسر یا بیوه ی دوک اعظم

معنی : دوشس بزرگ، همسر دوک اعظم معانی دیگر : همسر یا بیوه ی دوک اعظم

archduchess

<hr> معنی : قلمرو و حکومت دوک بزرگ <hr> معانی دیگر : ناحیه ی تحت فرمان دوک اعظم (یا بیوه ی دوک اعظم)

معنی : قلمرو و حکومت دوک بزرگ معانی دیگر : ناحیه ی تحت فرمان دوک اعظم (یا بیوه ی دوک اعظم)

archduchy

<hr> معنی : دوک بزرگ <hr> معانی دیگر : شاهزاده ی خودمختار، دوک اعظم، (در امپراطوری سابق اتریش) دوک بزرگ (که ناحیه ای را تحت حکومت تقریبا مستقل خود داشت)، دوک بزرگ لقب شاهزادگان اتریش

معنی : دوک بزرگ معانی دیگر : شاهزاده ی خودمختار، دوک اعظم، (در امپراطوری سابق اتریش) دوک بزرگ (که ناحیه ای را تحت حکومت تقریبا مستقل خود داشت)، دوک بزرگ لقب شاهزادگان اتریش

archduke

archduke ferdinand

<hr> (زمین شناسی) وابسته به اوایل دوره ی پرکامبرین (به ویژه سنگ های بلورین و آذرین و دگرگونی آن دوره)

(زمین شناسی) وابسته به اوایل دوره ی پرکامبرین (به ویژه سنگ های بلورین و آذرین و دگرگونی آن دوره)

archean

<hr> معنی : طاقی، طاقدار <hr> معانی دیگر : دارای تاق ضربی، قوسدار، قوسی، هلالی، منحنی، کمانی، نیم دایره، خم، مقوس

معنی : طاقی، طاقدار معانی دیگر : دارای تاق ضربی، قوسدار، قوسی، هلالی، منحنی، کمانی، نیم دایره، خم، مقوس

arched

archegonial

<hr> (گیاه شناسی) وابسته به مادگی گیاهان گمزاد

(گیاه شناسی) وابسته به مادگی گیاهان گمزاد

archegoniate

<hr> (گیاه شناسی - گیاهان گمزاد) مادگی

(گیاه شناسی - گیاهان گمزاد) مادگی

archegonium

<hr> معنی : دشمن بزرگ <hr> معانی دیگر : دشمن اصلی، دشمن بزرگ، شیطان، ابلیس

معنی : دشمن بزرگ معانی دیگر : دشمن اصلی، دشمن بزرگ، شیطان، ابلیس

archenemy

<hr> (در جنین) جنین کاواک، رویان کاواک

(در جنین) جنین کاواک، رویان کاواک

archenteron

archeocyte

<hr> وابسته به باستان شناسى، مربوط بعلم اثار قدیم

وابسته به باستان شناسى، مربوط بعلم اثار قدیم

واژه های حرف "a" - انگلیسی به انگلیسی