انگلیسی به انگلیسی

<hr> گروهی از مهاجران سیسیلی که در نیویورک به اخاذی و کلاهبرداری پرداختند (اوایل قرن بیستم)

گروهی از مهاجران سیسیلی که در نیویورک به اخاذی و کلاهبرداری پرداختند (اوایل قرن بیستم)

black hand

black hawk war

black hearted

black history month

<hr> (نجوم) سیه سوراخ، سوراخ سیاه (سوراخ فرضی که باقیمانده ی ستاره ی عظیم فروریخته ای بوده و به واسطه ی نیروی جاذبه ی شدید همه چیز حتی نور را به داخل خود می کشد)، ساه چال، زندان تاریک

(نجوم) سیه سوراخ، سوراخ سیاه (سوراخ فرضی که باقیمانده ی ستاره ی عظیم فروریخته ای بوده و به واسطه ی نیروی جاذبه ی شدید همه چیز حتی نور را به داخل خود می کشد)، ساه چال، زندان تاریک

black hole

black humor

black ice

black in the face

<hr> (سرب سیاه یا گرافیت که در مداد به کار می رود) مغز مداد

(سرب سیاه یا گرافیت که در مداد به کار می رود) مغز مداد

black lead

black letter day

black lie

<hr> (عکاسی و غیره) نور سیاه، سیاه نور، نور نامرئی

(عکاسی و غیره) نور سیاه، سیاه نور، نور نامرئی

black light

black looks

<hr> (پزشکی) بیماری سیاه شش (که در اثر تنفس خاکه ی زغال سنگ بین معدنچیان پیدا می شد) (anthracosis هم می گویند)

(پزشکی) بیماری سیاه شش (که در اثر تنفس خاکه ی زغال سنگ بین معدنچیان پیدا می شد) (anthracosis هم می گویند)

black lung

<hr> معنی : سحر، جادو <hr> معانی دیگر : جادو، سحر

معنی : سحر، جادو معانی دیگر : جادو، سحر

black magic

black margate

<hr> جادوی سیاه (همراه با احضار شیاطین)، (انگلیس) اتومبیل گشتی پلیس

جادوی سیاه (همراه با احضار شیاطین)، (انگلیس) اتومبیل گشتی پلیس

black maria

<hr> (انگلیس) اتومبیل گشتی پلیس، سابقه ی بد، سابقهی بد frequent absences was a black mark on his record غیبتهای مکرر پروندهی او را خراب کرد

(انگلیس) اتومبیل گشتی پلیس، سابقه ی بد، سابقهی بد frequent absences was a black mark on his record غیبتهای مکرر پروندهی او را خراب کرد

black mark

<hr> معنی : بازار سیاه، در بازار سیاه معامله کردن <hr> معانی دیگر : سابقه ی بد، خرید و فروش به طور غیرقانونی

معنی : بازار سیاه، در بازار سیاه معامله کردن معانی دیگر : سابقه ی بد، خرید و فروش به طور غیرقانونی

black market

black marketeer

black marketeering

black monday

<hr> (گیاه شناسی) یونجه رازکی، یونجه سیاه (گیاه سالیانه به نام medicago lupulina از خانواده ی pea که در چراگاه ها کشت می شود)، درآمد (معمولا نامشروع) که برای فرار از مالیات یا تعقیب به دولت گزارش نمی شود

(گیاه شناسی) یونجه رازکی، یونجه سیاه (گیاه سالیانه به نام medicago lupulina از خانواده ی pea که در چراگاه ها کشت می شود)، درآمد (معمولا نامشروع) که برای فرار از مالیات یا تعقیب به دولت گزارش نمی شود

black money

black moslems

black olives

black panther movement

black panthers

<hr> 1- خط زدن، (مطالب نوشته شده را) سیاه کردن 2- تاریک کردن، (برق) دچار خاموشی کردن یا شدن 3- غش کردن، از حال رفتن 4- ازیاد بردن، فلفل سیاه (که از خرد کردن فلفل با پوست سیاهش به دست می آید)

1- خط زدن، (مطالب نوشته شده را) سیاه کردن 2- تاریک کردن، (برق) دچار خاموشی کردن یا شدن 3- غش کردن، از حال رفتن 4- ازیاد بردن، فلفل سیاه (که از خرد کردن فلفل با پوست سیاهش به دست می آید)

black pepper

black plague

<hr> فلفل سیاه (که از خرد کردن فلفل با پوست سیاهش به دست می آید)، باروت سیاه (که در ورزش و تیراندازی به کار می رود)

فلفل سیاه (که از خرد کردن فلفل با پوست سیاهش به دست می آید)، باروت سیاه (که در ورزش و تیراندازی به کار می رود)

black powder

<hr> باروت سیاه (که در ورزش و تیراندازی به کار می رود)، نیروی سیاه (نیرویی که به باور برخی اشخاص از همبستگی سیاهپوستان امریکا حاصل خواهد شد)

باروت سیاه (که در ورزش و تیراندازی به کار می رود)، نیروی سیاه (نیرویی که به باور برخی اشخاص از همبستگی سیاهپوستان امریکا حاصل خواهد شد)

black power

black pudding

black rain

<hr> دریای سیاه (در شمال ترکیه و جنوب اوکراین)

دریای سیاه (در شمال ترکیه و جنوب اوکراین)

black sea

black section

<hr> عضو خانواده یا گروه که مثل سایرین محترم یا موفق نباشد، ناخاله، مایه ی ننگ خانواده، کسی که مایه ننگ وخجالت خانواده ای باشد، بچه گیج وبی هوش، بزگر

عضو خانواده یا گروه که مثل سایرین محترم یا موفق نباشد، ناخاله، مایه ی ننگ خانواده، کسی که مایه ننگ وخجالت خانواده ای باشد، بچه گیج وبی هوش، بزگر

black sheep

<hr> عضو حزب فاشیست ایتالیا (پیراهن سیاه می پوشیدند)، سیاه پیراهن، پیراهن سیاه

عضو حزب فاشیست ایتالیا (پیراهن سیاه می پوشیدند)، سیاه پیراهن، پیراهن سیاه

black shirt

black spot

black square

black thursday

<hr> پاپیون سیاه (که معمولا با کت و شلوار سیاه و رسمی می پوشند)، کت نیمه رسمی مردانه، لباس عصر مردانه

پاپیون سیاه (که معمولا با کت و شلوار سیاه و رسمی می پوشند)، کت نیمه رسمی مردانه، لباس عصر مردانه

black tie

black tuesday

<hr> (گاهی با حروف کوچک) مشروبی که از آمیختن شراب شامپانی و آبجو سیاه (به مقدار مساوی) به دست آید

(گاهی با حروف کوچک) مشروبی که از آمیختن شراب شامپانی و آبجو سیاه (به مقدار مساوی) به دست آید

black velvet

<hr> (گیاه شناسی)، گردوی سیاه (juglans nigra)، چوب گردوی سیاه (که سنگین و محکم است و در مبل سازی و غیره کاربرد دارد)

(گیاه شناسی)، گردوی سیاه (juglans nigra)، چوب گردوی سیاه (که سنگین و محکم است و در مبل سازی و غیره کاربرد دارد)

black walnut

<hr> (مالاریای شدید که ویژگی آن تپش تند قلب و سیاه شدن پیشاب است) تب سیاه آب

(مالاریای شدید که ویژگی آن تپش تند قلب و سیاه شدن پیشاب است) تب سیاه آب

black water fever

<hr> معنی : عنکبوت <hr> معانی دیگر : (جانورشناسی) بیوه سیاه (عنکبوت امریکایی latrodectus mactans که ماده ی آن بدنی سیاه دارد و نیش آن زهرین است)، نوعی عنکبوت زهردار که جنس ماده ان سیاه رنگ است

معنی : عنکبوت معانی دیگر : (جانورشناسی) بیوه سیاه (عنکبوت امریکایی latrodectus mactans که ماده ی آن بدنی سیاه دارد و نیش آن زهرین است)، نوعی عنکبوت زهردار که جنس ماده ان سیاه رنگ است

black widow

black wood

<hr> معنی : سیاه پوست <hr> معانی دیگر : (قدیمی) آدم خیلی سیاه، سیاه سوخته، زنگی زنگ، سیاه زنگی

معنی : سیاه پوست معانی دیگر : (قدیمی) آدم خیلی سیاه، سیاه سوخته، زنگی زنگ، سیاه زنگی

واژه های حرف "b" - انگلیسی به انگلیسی