انگلیسی به فارسی

<hr> آژیر آتش سوزی (در خانه و آپارتمان و غیره)، زنگ خطر آتش سوزی، دود یاب، اسباب خودکاربرای اگاهی دادن ازاتش سوزی

آژیر آتش سوزی (در خانه و آپارتمان و غیره)، زنگ خطر آتش سوزی، دود یاب، اسباب خودکاربرای اگاهی دادن ازاتش سوزی

fire alarm

fire and brimstone

<hr> (جانور شناسی) مور آتشین (مورچه های جنس solenopsis که نیش آنان سوزش آور است به ویژه solenopsis invicta - بومی امریکای جنوبی)

(جانور شناسی) مور آتشین (مورچه های جنس solenopsis که نیش آنان سوزش آور است به ویژه solenopsis invicta - بومی امریکای جنوبی)

fire ant

fire beetle

fire bell

<hr> (کشاورزی) آتش آفت (آفت درختان میوه که توسط ترکیزه ای بنام erwinia amylovora ایجاد می گردد و منجر به سیاه شدن برگ ها می شود)

(کشاورزی) آتش آفت (آفت درختان میوه که توسط ترکیزه ای بنام erwinia amylovora ایجاد می گردد و منجر به سیاه شدن برگ ها می شود)

fire blight

fire brand

fire brick

<hr> (انگلیس) گروه آتش نشانی

(انگلیس) گروه آتش نشانی

fire brigade

fire bug

fire bush

<hr> (امریکا) رئیس اداره ی آتش نشانی

(امریکا) رئیس اداره ی آتش نشانی

fire chief

fire code

fire company

<hr> اطفاء حریق، جلوگیری از اتش سوزی

اطفاء حریق، جلوگیری از اتش سوزی

fire control

fire control radar

fire cured

<hr> (امریکا) اداره ی آتش نشانی (که معمولا از چند گروه آتش نشانی یا fire company درست شده است)

(امریکا) اداره ی آتش نشانی (که معمولا از چند گروه آتش نشانی یا fire company درست شده است)

fire department

<hr> در ضد آتش، در پاد آتش (دری که از آهن یا مواد پاد آتش بوده و برای جلو گیری از گسترش آتش سوزی در ساختمان ها و کشتی و غیره کار می گذارند)

در ضد آتش، در پاد آتش (دری که از آهن یا مواد پاد آتش بوده و برای جلو گیری از گسترش آتش سوزی در ساختمان ها و کشتی و غیره کار می گذارند)

fire door

<hr> تمرین آتش نشانی (که در ساختمان های بزرگ و بیمارستان ها و مدارس و غیره انجام می شود)، تمرین اطفاء حریق

تمرین آتش نشانی (که در ساختمان های بزرگ و بیمارستان ها و مدارس و غیره انجام می شود)، تمرین اطفاء حریق

fire drill

<hr> معنی : ماشین اتش نشانی، تلمبه اتش خاموش کن <hr> معانی دیگر : ماشین آتش نشانی

معنی : ماشین اتش نشانی، تلمبه اتش خاموش کن معانی دیگر : ماشین آتش نشانی

fire engine

<hr> پلکان فرار (هنگام آتش سوزی)، راه فرار از آتش سوزی، دروانه، پلکان اطمینان، پله کان مخصوص فرار در مواقع حریق

پلکان فرار (هنگام آتش سوزی)، راه فرار از آتش سوزی، دروانه، پلکان اطمینان، پله کان مخصوص فرار در مواقع حریق

fire escape

<hr> کپسول آتش نشانی، آتش کش، آتش خاموش کن، خاموش کننده اتش، فشنگ ضد اتش

کپسول آتش نشانی، آتش کش، آتش خاموش کن، خاموش کننده اتش، فشنگ ضد اتش

fire extinguisher

fire fighter

fire hook

fire hydrant

fire insurance

<hr> (سیخ و انبر و سایر لوازم پای بخاری یا شومینه) سیخ و انبر، ابزار بخاری، سی&nbsp; و سه پایه وسایر اسبابهای جلو بخاری

(سیخ و انبر و سایر لوازم پای بخاری یا شومینه) سیخ و انبر، ابزار بخاری، سی و سه پایه وسایر اسبابهای جلو بخاری

fire irons

<hr> سر دسته ی گروه آتش نشانی، سر آتش نشان

سر دسته ی گروه آتش نشانی، سر آتش نشان

fire marshal

fire marshall

<hr> معنی : گل افتاب گردان، عین الشمس <hr> معانی دیگر : عقیق سرخ، girasol : گل افتاب گردان

معنی : گل افتاب گردان، عین الشمس معانی دیگر : عقیق سرخ، girasol : گل افتاب گردان

fire opal

fire pink

fire pit

fire salamander

<hr> حراج کالای آسیب دیده در آتش سوزی، فروش مال التجاره حریق زده

حراج کالای آسیب دیده در آتش سوزی، فروش مال التجاره حریق زده

fire sale

fire screen

<hr> (در قدیم) کشتی پر از مواد انفجاری که به میان ناوگان دشمن می راندند و آتش می زدند

(در قدیم) کشتی پر از مواد انفجاری که به میان ناوگان دشمن می راندند و آتش می زدند

fire ship

fire thorn

fire tongs

fire tower

fire tree

fire trench

<hr> 1- (کوره یا تنور و غیره را) روشن کردن، آتش کردن 2- (موتور و غیره) روشن کردن و گرم کردن 3- ناگهان خشمگین شدن

1- (کوره یا تنور و غیره را) روشن کردن، آتش کردن 2- (موتور و غیره) روشن کردن و گرم کردن 3- ناگهان خشمگین شدن

fire up

fire walker

fire walking

<hr> دیوار نسوز، (دیوار) سد آتش (که در برخی ساختمان ها و کشتی ها و غیره برای جلوگیری از سرایت آتش می سازند)

دیوار نسوز، (دیوار) سد آتش (که در برخی ساختمان ها و کشتی ها و غیره برای جلوگیری از سرایت آتش می سازند)

fire wall

<hr> (امریکا- در پارک ها و جنگل ها و غیره) نگهبان آتش نشانی، آتش نشان

(امریکا- در پارک ها و جنگل ها و غیره) نگهبان آتش نشانی، آتش نشان

واژه های حرف "f" - انگلیسی به فارسی