انگلیسی به انگلیسی

unequaled

<hr> بی مانند، بی نظیر، یکتا

بی مانند، بی نظیر، یکتا

unequalled

unequally

unequalness

unequipped

unequitable

<hr> معنی : صریح، روشن، غیر مبهم، بدون ابهام، اشتباه نشدنی <hr> معانی دیگر : خالی از ابهام

معنی : صریح، روشن، غیر مبهم، بدون ابهام، اشتباه نشدنی معانی دیگر : خالی از ابهام

unequivocal

unequivocal denial

unequivocal support

unequivocally

unequivocally committed

unequivocalness

unerasable

unerased

<hr> معنی : بی تردید، اشتباه نشدنی، غیر قابل لغزش، خطا ناپذیر <hr> معانی دیگر : بی اشتباه، بی لغزش

معنی : بی تردید، اشتباه نشدنی، غیر قابل لغزش، خطا ناپذیر معانی دیگر : بی اشتباه، بی لغزش

unerring

unerringly

unerupted

unescapable

unescapably

<hr> (مخفف) بخش آموزشی و علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد، یونسکو

(مخفف) بخش آموزشی و علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد، یونسکو

unesco

unescorted

<hr> معنی : غیر اساسی، غیر ضروری، غیر اصلی، غیر مهم <hr> معانی دیگر : نابنیادین

معنی : غیر اساسی، غیر ضروری، غیر اصلی، غیر مهم معانی دیگر : نابنیادین

unessential

unestablished

unesthetic

unestimated

unethical

unethically

<hr> معنی : نامساعد، نا هموار، ناصاف، ناجور <hr> معانی دیگر : ناموازی، ناهم راستا، کج و کوله، (به ویژه از نظر طول یا ضخامت) نابرابر، جوراجور، ناهم دیس، نایکدست، (حساب) تاق (در برابر جفت: even)، غیر قابل تقسیم به دو عدد صحیح، ناهمسنگ، نامتوازن، نامنصفانه، غیرعادلانه

معنی : نامساعد، نا هموار، ناصاف، ناجور معانی دیگر : ناموازی، ناهم راستا، کج و کوله، (به ویژه از نظر طول یا ضخامت) نابرابر، جوراجور، ناهم دیس، نایکدست، (حساب) تاق (در برابر جفت: even)، غیر قابل تقسیم به دو عدد صحیح، ناهمسنگ، نامتوازن، نامنصفانه، غیرعادلانه

uneven

uneven number

unevenly

unevenness

<hr> معنی : بی حادثه، بدون رویداد مهم <hr> معانی دیگر : عاری از رویدادهای مهم، عادی، یکنواخت، بی رویداد

معنی : بی حادثه، بدون رویداد مهم معانی دیگر : عاری از رویدادهای مهم، عادی، یکنواخت، بی رویداد

uneventful

uneventfully

unevoked

unexaggerated

unexamined

<hr> معنی : بی مانند، بی نظیر، بی همتا، فرد، بی سابقه <hr> معانی دیگر : بی مثال، غیر موازی

معنی : بی مانند، بی نظیر، بی همتا، فرد، بی سابقه معانی دیگر : بی مثال، غیر موازی

unexampled

unexcavated

unexcelled

unexceptionability

<hr> معنی : بی عیب، استثناء ناپذیر، انتقاد ناپذیر <hr> معانی دیگر : بی نقص، بی کمبود

معنی : بی عیب، استثناء ناپذیر، انتقاد ناپذیر معانی دیگر : بی نقص، بی کمبود

واژه های حرف "u" - انگلیسی به انگلیسی