get ahead of oneself

get ahold

get ahold of

get ahold of yourself

get air

get all bent out of shape

<hr> 1- پیش رفتن 2- موفق بودن 3- جور بودن (با دیگران)، ساختن 4- (گفتاری) رفتن، دور شدن، سازگاری داشتن (با)، مماشات کردن با

1- پیش رفتن 2- موفق بودن 3- جور بودن (با دیگران)، ساختن 4- (گفتاری) رفتن، دور شدن، سازگاری داشتن (با)، مماشات کردن با

get along

get along in

get along like a house on fire

get along or else

get along well

get along with

get along with your problem

get alonge well

get an annulment

get an export to fix it

get an impression

get an upset stomach

get an urge for

get annoyed

get ants in pants

get anywhere

<hr> 1- (به جای برخورد با چیزی آن را) دور زدن 2- رجوع شود به: get about

1- (به جای برخورد با چیزی آن را) دور زدن 2- رجوع شود به: get about

get around

get around the problem

<hr> 1- وقت یا فرصت (انجام کاری را) داشتن، مجال داشتن 2- (به کاری) پرداختن

1- وقت یا فرصت (انجام کاری را) داشتن، مجال داشتن 2- (به کاری) پرداختن

get around to

get around to something

get around to sth

get arount to

get arrested

<hr> 1- رسیدن به، نزدیک شدن، دست یافتن 2- آگاه شدن به، دریافتن 3- اشاره کردن به، کنایه وار گفتن 4- (با تهدید یا تطمیع) تحت تاثیرقرار دادن

1- رسیدن به، نزدیک شدن، دست یافتن 2- آگاه شدن به، دریافتن 3- اشاره کردن به، کنایه وار گفتن 4- (با تهدید یا تطمیع) تحت تاثیرقرار دادن

get at

get at someone

get at the heart of

get attention

<hr> <b>معنی</b> : گمشو، برو، گریز، اغاز، دور شو، فرار، گمشو <hr> <b>معانی دیگر</b> : 1- رفتن، عزیمت کردن 2- گریختن، فرار کردن 3- آغاز کردن (مسابقه)، getaway اغاز، گریز، برو، دور شو، (در مسابقه و غیره) آغاز، شروع، away get اغاز، برو

معنی : گمشو، برو، گریز، اغاز، دور شو، فرار، گمشو معانی دیگر : 1- رفتن، عزیمت کردن 2- گریختن، فرار کردن 3- آغاز کردن (مسابقه)، getaway اغاز، گریز، برو، دور شو، (در مسابقه و غیره) آغاز، شروع، away get اغاز، برو

get away

get away clean

get away from

get away from it all

<hr> (خودمانی) جان سالم به در بردن، گیرنیفتادن، قسر در رفتن

(خودمانی) جان سالم به در بردن، گیرنیفتادن، قسر در رفتن

get away with

get away with it

<hr> (خودمانی) خلاف کردن و تنبیه نشدن، خودسرانه عمل کردن

(خودمانی) خلاف کردن و تنبیه نشدن، خودسرانه عمل کردن

get away with murder

get away with something

get away with sth

get ax

<hr> 1- بازگشتن 2- باز یافتن، دوباره به دست آوردن 3- عمل متقابل کردن، تلافی کردن

1- بازگشتن 2- باز یافتن، دوباره به دست آوردن 3- عمل متقابل کردن، تلافی کردن

واژه های حرف "g" - پیشنهاد کاربران