جملات نمونه

cheesed off

<hr> معنی : قشنگ، پنیری <hr> معانی دیگر : پنیر مانند، پنیرسان

معنی : قشنگ، پنیری معانی دیگر : پنیر مانند، پنیرسان

cheesy

<hr> معنی : یوزپلنگ وحشی <hr> معانی دیگر : (از ریشه ی سانسکریت - جانورشناسی) چیتا (acinonyx jubatus ـ نوعی یوزپلنگ بومی افریقا و آسیای خاوری)

معنی : یوزپلنگ وحشی معانی دیگر : (از ریشه ی سانسکریت - جانورشناسی) چیتا (acinonyx jubatus ـ نوعی یوزپلنگ بومی افریقا و آسیای خاوری)

cheetah

<hr> معنی : سر اشپز <hr> معانی دیگر : آشپز، خوراکپرداز، طباخ، خوالیگر، خوالگر

معنی : سر اشپز معانی دیگر : آشپز، خوراکپرداز، طباخ، خوالیگر، خوالگر

chef

cheilitis

cheiloplasty

<hr> آنتون چخوف (نویسنده ی روسی - chekov هم می نویسند)

آنتون چخوف (نویسنده ی روسی - chekov هم می نویسند)

chekhov

<hr> (جانور شناسی) چنگال قیچی مانند (خرچنگ و عقرب و غیره)، انبرک، چنگول، گاز انبرک

(جانور شناسی) چنگال قیچی مانند (خرچنگ و عقرب و غیره)، انبرک، چنگول، گاز انبرک

chela

chelation

chelonia

<hr> (جانور شناسی)، سنگ پشت مانند، جزو سنگ پشتیان، سنگ پشتی

(جانور شناسی)، سنگ پشت مانند، جزو سنگ پشتیان، سنگ پشتی

chelonian

chelsea

<hr> معنی : کیمیایی، شیمیایی <hr> معانی دیگر : (شیمیایی) وابسته به شیمی، آنچه که در شیمی به کار رود و یا توسط علم شیمی فراوری شود، مصنوعی، ماده ی شیمیایی، ایجاد شده در اثر مواد شیمیایی، وابسته به مشروب های الکلی و داروهای اعتیاد آور و سایر مخدرهایی که از راه شیمیایی فراوری می شوند

معنی : کیمیایی، شیمیایی معانی دیگر : (شیمیایی) وابسته به شیمی، آنچه که در شیمی به کار رود و یا توسط علم شیمی فراوری شود، مصنوعی، ماده ی شیمیایی، ایجاد شده در اثر مواد شیمیایی، وابسته به مشروب های الکلی و داروهای اعتیاد آور و سایر مخدرهایی که از راه شیمیایی فراوری می شوند

chemical

chemical compound

chemical element

chemical energy

chemical engineering

chemical formula

chemical plant

chemical process

chemical reaction

<hr> جنگ شیمیایی، جنگ بوسیله گازهای شیمیایی

جنگ شیمیایی، جنگ بوسیله گازهای شیمیایی

chemical warfare

<hr> معنی : بطور شیمیایی <hr> معانی دیگر : بطورشیمیایی

معنی : بطور شیمیایی معانی دیگر : بطورشیمیایی

chemically

chemicals

<hr> (شیمی) نور افشانی شیمیایی (نور بی حرارتی که طی برخی واکنش های شیمیایی تولید می شود)

(شیمی) نور افشانی شیمیایی (نور بی حرارتی که طی برخی واکنش های شیمیایی تولید می شود)

chemiluminescence

<hr> معنی : لباس خواب یا زیر پیراهن زنانه <hr> معانی دیگر : زیر پیراهنی زنانه

معنی : لباس خواب یا زیر پیراهن زنانه معانی دیگر : زیر پیراهنی زنانه

chemise

<hr> (جامه های زنانه) پیش سینه، توری جلوی سینه، سینه پوش، پیش سینه

(جامه های زنانه) پیش سینه، توری جلوی سینه، سینه پوش، پیش سینه

chemisette

<hr> معنی : داروساز، شیمی دان <hr> معانی دیگر : دانشمند شیمی، شیمیست، (انگلیس) داروساز، دارو فروش، داروخانه دار

معنی : داروساز، شیمی دان معانی دیگر : دانشمند شیمی، شیمیست، (انگلیس) داروساز، دارو فروش، داروخانه دار

chemist

<hr> معنی : علم شیمی <hr> معانی دیگر : شیمی، (عامیانه) ترکیب یا ساختمان یا ماهیت گروه یا فرد یا موقعیت، تاثیر عاطفی متقابل، جاذبه ی جنسی متقابل، خواص شیمیایی ماده ی به خصوصی، هر فرایندی که مانند علم شیمی مستلزم فرو کافت (analysis) و هم نهشت (synthesis) باشد

معنی : علم شیمی معانی دیگر : شیمی، (عامیانه) ترکیب یا ساختمان یا ماهیت گروه یا فرد یا موقعیت، تاثیر عاطفی متقابل، جاذبه ی جنسی متقابل، خواص شیمیایی ماده ی به خصوصی، هر فرایندی که مانند علم شیمی مستلزم فرو کافت (analysis) و هم نهشت (synthesis) باشد

chemistry

<hr> (کالبد شناسی) گیرنده ی شیمیایی، بخشی از انتهای عصب (معمولا نوعی پروتئین) که مواد شیمیایی مولد مزه و بو و غیره را همبست (bind) می کند

(کالبد شناسی) گیرنده ی شیمیایی، بخشی از انتهای عصب (معمولا نوعی پروتئین) که مواد شیمیایی مولد مزه و بو و غیره را همبست (bind) می کند

chemoreceptor

<hr> (زیست شناسی) هم نهش شیمیایی، شیمی آمایی

(زیست شناسی) هم نهش شیمیایی، شیمی آمایی

chemosynthesis

chemotactic

<hr> (شیمی) کشش شیمیایی (واکنش مثبت یا منفی برخی یاخته ها و سازواره ها نسبت به ماده شیمیایی بخصوص)، شیمی آرایی

(شیمی) کشش شیمیایی (واکنش مثبت یا منفی برخی یاخته ها و سازواره ها نسبت به ماده شیمیایی بخصوص)، شیمی آرایی

chemotaxis

chemotherapeutic

<hr> معنی : درمان دارویی، درمان بواسطه مواد شیمیایی <hr> معانی دیگر : (پزشکی) شیمی درمانی (درمان یا پیشگیری بیماری از راه دارو و مواد شیمیایی) (chemotherapeutics هم می گویند)، طب درمان بواسطه مواد شیمیایی

معنی : درمان دارویی، درمان بواسطه مواد شیمیایی معانی دیگر : (پزشکی) شیمی درمانی (درمان یا پیشگیری بیماری از راه دارو و مواد شیمیایی) (chemotherapeutics هم می گویند)، طب درمان بواسطه مواد شیمیایی

chemotherapy

chen

<hr> نخ پرزدار و مخملی که در ملیله دوزی و گلدوزی به کار می رود

نخ پرزدار و مخملی که در ملیله دوزی و گلدوزی به کار می رود

chenille

chennai

cheongsam

<hr> معنی : حواله، برات، چک <hr> معانی دیگر : املای واژه ی "check" در انگلیس و استرالیا، check : حواله

معنی : حواله، برات، چک معانی دیگر : املای واژه ی "check" در انگلیس و استرالیا، check : حواله

cheque

<hr> معنی : دفترچه چک <hr> معانی دیگر : دفترچه چک کتابچه ثبت ارقام یاموادرسیدگی شده

معنی : دفترچه چک معانی دیگر : دفترچه چک کتابچه ثبت ارقام یاموادرسیدگی شده

chequebook

<hr> املای واژه "checker" در انگلیس و استرالیا، املای واژه checker در انگلیس و استرالیا، خانه شطرنج، شطرنج

املای واژه "checker" در انگلیس و استرالیا، املای واژه checker در انگلیس و استرالیا، خانه شطرنج، شطرنج

chequer

<hr> معنی : شطرنجی، پیچازی، دارای تحولات <hr> معانی دیگر : مج

معنی : شطرنجی، پیچازی، دارای تحولات معانی دیگر : مج

chequered

<hr> معنی : تسلی دادن، عزیز کردن، پروردن، گرامی داشتن <hr> معانی دیگر : عزیز شمردن، خوب توجه کردن از، حفظ و حراست کردن، مغتنم شمردن، (در خاطر) پروردن

معنی : تسلی دادن، عزیز کردن، پروردن، گرامی داشتن معانی دیگر : عزیز شمردن، خوب توجه کردن از، حفظ و حراست کردن، مغتنم شمردن، (در خاطر) پروردن

cherish

<hr> معنی : محبوب <hr> معانی دیگر : گرامی داشتن، تسلی دادن

معنی : محبوب معانی دیگر : گرامی داشتن، تسلی دادن

cherished

chernobyl

<hr> (خاک شناسی) خاک سیاه، خاک خوب کشاورزی، چرنوزم (خاک سیاه برخی نواحی کشاورزی باختر روسیه و اوکراین)

(خاک شناسی) خاک سیاه، خاک خوب کشاورزی، چرنوزم (خاک سیاه برخی نواحی کشاورزی باختر روسیه و اوکراین)

chernozem

<hr> عضو قبیله ی سرخپوستان چروکی، سرخپوست چروکی، سرخپوست چروکی زبان چروکی که یکی از زبان های ایروکیان است

عضو قبیله ی سرخپوستان چروکی، سرخپوست چروکی، سرخپوست چروکی زبان چروکی که یکی از زبان های ایروکیان است

واژه های حرف "c" - جملات نمونه