جملات نمونه

<hr> (جانورشناسی) سگ گریت دین، سگ دانمارکی (که بزرگ و عضلانی بوده و گوش های نوک تیز و شق و موی کوتاه و نرم دارد)، نوعی سگ بزرگ و قوی که دارای پوست نرمی است

(جانورشناسی) سگ گریت دین، سگ دانمارکی (که بزرگ و عضلانی بوده و گوش های نوک تیز و شق و موی کوتاه و نرم دارد)، نوعی سگ بزرگ و قوی که دارای پوست نرمی است

great dane

great depression

great grandfather

great grandmother

great grandson

<hr> دریاچه های بزرگ پنجگانه ی آمریکا (که دارای آب شیرین بوده و عبارتند از: سوپریور، میشیگان، هوران، ایری، اونتاریو)

دریاچه های بزرگ پنجگانه ی آمریکا (که دارای آب شیرین بوده و عبارتند از: سوپریور، میشیگان، هوران، ایری، اونتاریو)

great lakes

<hr> دشت بزرگ (واقع در شمال مرکزی آمریکای شمالی که از تگزاس تا البرتا در کشور کانادا گسترش دارد)

دشت بزرگ (واقع در شمال مرکزی آمریکای شمالی که از تگزاس تا البرتا در کشور کانادا گسترش دارد)

great plains

<hr> کشور دارای قدرت بزرگ جهانی، کشور با قدرت

کشور دارای قدرت بزرگ جهانی، کشور با قدرت

great power

<hr> (زمین شناسی) دره ی گسل بزرگ (یا فرورفتگی زمین که از دره ی رود اردن شروع شده به حبشه و سومالی و ناحیه ی دریاچه های افریقای شرقی ادامه می یابد)

(زمین شناسی) دره ی گسل بزرگ (یا فرورفتگی زمین که از دره ی رود اردن شروع شده به حبشه و سومالی و ناحیه ی دریاچه های افریقای شرقی ادامه می یابد)

great rift valley

<hr> مهر رسمی کشور (که اسناد مهم هر ایالت یا مملکتی را با آن مهر می کنند)، مهر سلطنتی

مهر رسمی کشور (که اسناد مهم هر ایالت یا مملکتی را با آن مهر می کنند)، مهر سلطنتی

great seal

<hr> دیوار چین (که 3 قرن پیش از میلاد آغاز به ساختن آن کردند و بین 4/5 تا 9 متر ارتفاع و 2415 کیلومتر طول دارد)

دیوار چین (که 3 قرن پیش از میلاد آغاز به ساختن آن کردند و بین 4/5 تا 9 متر ارتفاع و 2415 کیلومتر طول دارد)

great wall of china

great war

<hr> معنی : پالتو <hr> معانی دیگر : پالتو سنگین، پالتو ضخیم

معنی : پالتو معانی دیگر : پالتو سنگین، پالتو ضخیم

greatcoat

<hr> معنی : اهمیت دادن، بزرگ شدن، درشت نشان دادن <hr> معانی دیگر : بزرگتر شدن

معنی : اهمیت دادن، بزرگ شدن، درشت نشان دادن معانی دیگر : بزرگتر شدن

greaten

<hr> شهر و حومه و شهرک های اطراف آن، بزرگتر

شهر و حومه و شهرک های اطراف آن، بزرگتر

greater

greatest

<hr> شجاع، پردل، دلیر، نترس، سخی، با گذشت، از خود گذشته، courageous قویدل، با جرات بزرگ منش

شجاع، پردل، دلیر، نترس، سخی، با گذشت، از خود گذشته، courageous قویدل، با جرات بزرگ منش

greathearted

<hr> زیاد، بسیار، خیلی، باشرافت، ازروی بزرگی، ازروی بزرگ منشی

زیاد، بسیار، خیلی، باشرافت، ازروی بزرگی، ازروی بزرگ منشی

greatly

<hr> معنی : عظمت، سربزرگی، فرهی، سرافرازی <hr> معانی دیگر : بزرگی، بزرگ منشی، زیادی، بسیاری

معنی : عظمت، سربزرگی، فرهی، سرافرازی معانی دیگر : بزرگی، بزرگ منشی، زیادی، بسیاری

greatness

<hr> امتحان نهایى دردانشگاه براى گرفتن درجه

امتحان نهایى دردانشگاه براى گرفتن درجه

greats

<hr> (هنگام داغ کردن پیه و دنبه و سایر چربی های حیوانی برای ساختن صابون و شمع و غیره) ته نشین، درده (cracklings هم می گویند)، تفاله، پیه، پس مانده پیه

(هنگام داغ کردن پیه و دنبه و سایر چربی های حیوانی برای ساختن صابون و شمع و غیره) ته نشین، درده (cracklings هم می گویند)، تفاله، پیه، پس مانده پیه

greaves

<hr> معنی : مرغابی شابه بسر، اسفرود بی دم <hr> معانی دیگر : (جانورشناسی) انواع مرغابیان شانه به سر (راسته ی podicipediformes که پرندگانی شناگرو شیرجه رو هستند)، رنگ سربی

معنی : مرغابی شابه بسر، اسفرود بی دم معانی دیگر : (جانورشناسی) انواع مرغابیان شانه به سر (راسته ی podicipediformes که پرندگانی شناگرو شیرجه رو هستند)، رنگ سربی

grebe

<hr> معنی : یونانی <hr> معانی دیگر : یونانی

معنی : یونانی معانی دیگر : یونانی

grecian

greco-roman

<hr> معنی : یونان، کشور یونان <hr> معانی دیگر : یونان، کشور یونان

معنی : یونان، کشور یونان معانی دیگر : یونان، کشور یونان

greece

<hr> معنی : از، طمع، حرص <hr> معانی دیگر : آز، آزمندی، فزون خواهی، حریص بودن، طمع ورزیدن

معنی : از، طمع، حرص معانی دیگر : آز، آزمندی، فزون خواهی، حریص بودن، طمع ورزیدن

greed

<hr> حریصانه، ازروی از، پرخورانه

حریصانه، ازروی از، پرخورانه

greedily

<hr> ازمندی، حرص، پرخوری

greediness

<hr> معنی : ازمند، حریص، طماع، پولکی، دندان گرد، پر خور <hr> معانی دیگر : آزمند، طمعکار، فزون خواه، کسی که بیش از آنچه نیاز دارد می خواهد، شکم پرست، مشتاق غذا، پر ولع

معنی : ازمند، حریص، طماع، پولکی، دندان گرد، پر خور معانی دیگر : آزمند، طمعکار، فزون خواه، کسی که بیش از آنچه نیاز دارد می خواهد، شکم پرست، مشتاق غذا، پر ولع

greedy

<hr> معنی : یونانی <hr> معانی دیگر : اهل یونان، زبان یونانی (که زبانی هند و اروپایی است)، وابسته به یونان و تمدن آن (به ویژه یونان باستان)، یونان باستان (قرن های 8 تا 3 قبل از میلاد)، وابسته به کلیسای ارتدکس یونان، (آمریکا - عامیانه) عضو انجمن های دانشگاهی (که نام های یونانی دارند و معمولا به اعضا در مقابل پول، خوابگاه و خوراک می دهند)

معنی : یونانی معانی دیگر : اهل یونان، زبان یونانی (که زبانی هند و اروپایی است)، وابسته به یونان و تمدن آن (به ویژه یونان باستان)، یونان باستان (قرن های 8 تا 3 قبل از میلاد)، وابسته به کلیسای ارتدکس یونان، (آمریکا - عامیانه) عضو انجمن های دانشگاهی (که نام های یونانی دارند و معمولا به اعضا در مقابل پو

greek

<hr> معنی : چمن، سبزه، رنگ سبز، ترو تازه، بی تجربه، خام، نارس، خرم، سبز، تازه، سبز شدن، سبز کردن <hr> معانی دیگر : (رنگ چشم) میشی، سبز و خرم، پوشیده از گیاه سبز، سبزی دار، سبز رنگ کردن یا شدن، ملایم، زنده، فعال، وابسته به جوانی، نرسیده، کال، کم تجربه، گول خور، ساده دل، خشک نشده، تر، نگد، طرفدار حراست محیط زیست، حسود، میدان چمن پوش، (در ورزش گلف) چمن صاف دور سوراخ، سبز و خرم کردن یا شدن، (جمع) شاخ و برگ سبز (که در تزیینات به کار می رود)، (جمع) سبزیجات، (خودمانی) اسکناس (بیشتر long green و folding green می گویند)، رودخانه ی گرین (که از غرب ایالت وایومینگ در آمریکا سرچشمه گرفته و به رود کلرادو در ایالت یوتا می ریزد)، در جمع سبزیجات، معتدل

معنی : چمن، سبزه، رنگ سبز، ترو تازه، بی تجربه، خام، نارس، خرم، سبز، تازه، سبز شدن، سبز کردن معانی دیگر : (رنگ چشم) میشی، سبز و خرم، پوشیده از گیاه سبز، سبزی دار، سبز رنگ کردن یا شدن، ملایم، زنده، فعال، وابسته به جوانی، نرسیده، کال، کم تجربه، گول خور، ساده دل، خشک نشده، تر، نگد، طرفدار حراست محیط زیس

green

<hr> کمربند سبز (در دور برخی شهرها که در آن اجازه ی ساختمان داده نمی شود)، فضای سبز اطراف شهر، کمربندی از کشتزارها و یا خیابانهای مشجر که یک جامعه راازجامعه دیگری جدا میسازد

کمربند سبز (در دور برخی شهرها که در آن اجازه ی ساختمان داده نمی شود)، فضای سبز اطراف شهر، کمربندی از کشتزارها و یا خیابانهای مشجر که یک جامعه راازجامعه دیگری جدا میسازد

green belt

green beret

<hr> (آمریکا) کارت سبز (کارت اقامت دائم در آمریکا که سابقا به رنگ سبز بود)

(آمریکا) کارت سبز (کارت اقامت دائم در آمریکا که سابقا به رنگ سبز بود)

green card

green fingers

<hr> معنی : شته، شپشه <hr> معانی دیگر : = aphid

معنی : شته، شپشه معانی دیگر : = aphid

green fly

<hr> معنی : چراغ سبز <hr> معانی دیگر : (راهنمایی و رانندگی) چراغ سبز، (عامیانه) اجازه ی شروع یا ادامه، اجازه حرکت و اقدام، در رانندگی چراه سبز

معنی : چراغ سبز معانی دیگر : (راهنمایی و رانندگی) چراغ سبز، (عامیانه) اجازه ی شروع یا ادامه، اجازه حرکت و اقدام، در رانندگی چراه سبز

green light

<hr> (کشاورزی) کود سبز (گیاهانی مثل شبدر که وقتی رسیده شد به داخل زمین شخم می زنند تا زمین تقویت شود)، کود تازه، گیاهانی نظیر شبدر که جهت تقویت زمین کشت میشوند

(کشاورزی) کود سبز (گیاهانی مثل شبدر که وقتی رسیده شد به داخل زمین شخم می زنند تا زمین تقویت شود)، کود تازه، گیاهانی نظیر شبدر که جهت تقویت زمین کشت میشوند

green manure

<hr> معنی : پیازچه <hr> معانی دیگر : پیازچه (scallion هم می گویند)

معنی : پیازچه معانی دیگر : پیازچه (scallion هم می گویند)

green onion

green paper

green party

green pepper

<hr> انقلاب سبز، انقلاب کشاورزی (پیشرفت علم کشاورزی در چند دهه ی اخیر که موجب تولید محصول بهتر و بیشتر شده است)

انقلاب سبز، انقلاب کشاورزی (پیشرفت علم کشاورزی در چند دهه ی اخیر که موجب تولید محصول بهتر و بیشتر شده است)

green revolution

green salad

<hr> معنی : چای سبز <hr> معانی دیگر : چایی سبز

معنی : چای سبز معانی دیگر : چایی سبز

green tea

<hr> خوش دست (در به عمل آوردن گیاهان)، کسی که در به عمل آوردن گل های خانگی استعداد و مهارت دارد، استعداد و قدرت فوق العاده در پروراندن گیاهان

خوش دست (در به عمل آوردن گیاهان)، کسی که در به عمل آوردن گل های خانگی استعداد و مهارت دارد، استعداد و قدرت فوق العاده در پروراندن گیاهان

green thumb

green with envy

<hr> معنی : اسکناس، قورباغه، پشت سبز <hr> معانی دیگر : (آمریکا - عامیانه) اسکناس (چون اسکناس های آمریکا به رنگ سبز است)، دلار، اسکن

معنی : اسکناس، قورباغه، پشت سبز معانی دیگر : (آمریکا - عامیانه) اسکناس (چون اسکناس های آمریکا به رنگ سبز است)، دلار، اسکن

واژه های حرف "g" - جملات نمونه