جملات نمونه

<hr> معنی : بزودی، در اینده، کم کم <hr> معانی دیگر : 1- (مهجور) فورا 2- به زودی، پس از اندکی 3- دیر یا زود، باالمال، متدرجا، بفوریت

معنی : بزودی، در اینده، کم کم معانی دیگر : 1- (مهجور) فورا 2- به زودی، پس از اندکی 3- دیر یا زود، باالمال، متدرجا، بفوریت

by and by

<hr> معنی : روی هم رفته، کلا <hr> معانی دیگر : به طور کلی، از هر نظر، کم و بیش

معنی : روی هم رفته، کلا معانی دیگر : به طور کلی، از هر نظر، کم و بیش

by and large

<hr> تقریبا، کم و بیش، به طور کلی، تصادفا، اتفاقا

تقریبا، کم و بیش، به طور کلی، تصادفا، اتفاقا

by any chance

<hr> 1- اصلا، به هیچ وجه 2- به هر صورت، به هر طریق، از هر راهی، هر طور که شده

1- اصلا، به هیچ وجه 2- به هر صورت، به هر طریق، از هر راهی، هر طور که شده

by any means

by birth

<hr> از هر راهی، به هر طریق، هر طور که شده، تصادفا، اتفاقا، الله بختی، برحسب اتفاق یاتصادف

از هر راهی، به هر طریق، هر طور که شده، تصادفا، اتفاقا، الله بختی، برحسب اتفاق یاتصادف

by chance

<hr> تصادفا، اتفاقا، الله بختی، به دلخواه خود، با گزینش فردی

تصادفا، اتفاقا، الله بختی، به دلخواه خود، با گزینش فردی

by choice

<hr> با رضایت همگان (یا طرفین)، در مقایسه، در همسنجی، مقایستا، در مقام مقایسه

با رضایت همگان (یا طرفین)، در مقایسه، در همسنجی، مقایستا، در مقام مقایسه

by comparison

<hr> ازراه التفات، احتراما

by courtesy

by day

<hr> در مقابل، در عوض، از سوی دیگر، کم کم، به درجات

در مقابل، در عوض، از سوی دیگر، کم کم، به درجات

by degrees

<hr> کم کم، به درجات، عمدا، تعمدا، خودخواسته، آگاهانه، از روی نقشه ی قبلی

کم کم، به درجات، عمدا، تعمدا، خودخواسته، آگاهانه، از روی نقشه ی قبلی

by design

by dint of

<hr> انتخابات ویژه (به خصوص در پارلمان انگلیس پس از مرگ یا کناره گیری یک نماینده)، انتخابات فرعی

انتخابات ویژه (به خصوص در پارلمان انگلیس پس از مرگ یا کناره گیری یک نماینده)، انتخابات فرعی

by election

<hr> عمدا، تعمدا، خودخواسته، آگاهانه، از روی نقشه ی قبلی، هرطور که شده، از هر طریق که بشود

عمدا، تعمدا، خودخواسته، آگاهانه، از روی نقشه ی قبلی، هرطور که شده، از هر طریق که بشود

by fair means or foul

<hr> هرطور که شده، از هر طریق که بشود

هرطور که شده، از هر طریق که بشود

by far

<hr> به مقدار قابل ملاحظه، تا میزان زیاد، بسیار، دارای دوران فعالیت شدید و سپس دوران آرامش

به مقدار قابل ملاحظه، تا میزان زیاد، بسیار، دارای دوران فعالیت شدید و سپس دوران آرامش

by fits and starts

<hr> دارای دوران فعالیت شدید و سپس دوران آرامش، به زور، به اجبار

دارای دوران فعالیت شدید و سپس دوران آرامش، به زور، به اجبار

by force

by force of

<hr> (عامیانه) به خدا!، ای بابا!، عجب !، نیمه کاره، ناتمام، نیمه راهه، نصف، ناهماد، باکاستی

(عامیانه) به خدا!، ای بابا!، عجب !، نیمه کاره، ناتمام، نیمه راهه، نصف، ناهماد، باکاستی

by halves

<hr> بسیار، خیلی، به مقدار زیاد، به مقدار قابل ملاحظه، با دست (نه با ماشین و غیره)

بسیار، خیلی، به مقدار زیاد، به مقدار قابل ملاحظه، با دست (نه با ماشین و غیره)

by hand

<hr> نیمه کاره، ناتمام، نیمه راهه، نصف، ناهماد، باکاستی، از حفظ، از بر

نیمه کاره، ناتمام، نیمه راهه، نصف، ناهماد، باکاستی، از حفظ، از بر

by heart

by himself

<hr> از حفظ، از بر، هرجوری شده، به هر نحوی از انحا

از حفظ، از بر، هرجوری شده، به هر نحوی از انحا

by hook or by crook

by inches

<hr> هرجوری شده، به هر نحوی از انحا، خود به خود، به خودی خود، فی نفسه، به ذاته

هرجوری شده، به هر نحوی از انحا، خود به خود، به خودی خود، فی نفسه، به ذاته

by itself

<hr> (ندا به نشان شگفتی یا تاکید) به خدا!، عجب !، به جان شما!، به سرعت، با جست و خیز

(ندا به نشان شگفتی یا تاکید) به خدا!، عجب !، به جان شما!، به سرعت، با جست و خیز

by leaps and bounds

<hr> به تندی، با سرعت زیاد، با جهش و خیزش، توسط، به وسیله ی، از راه

به تندی، با سرعت زیاد، با جهش و خیزش، توسط، به وسیله ی، از راه

by means of

<hr> با پست، از طریق پست، اشتباها، سهوا

با پست، از طریق پست، اشتباها، سهوا

by mistake

<hr> طبیعتا، طبعا، ذاتا، از نظر خمیره، فطرتا

طبیعتا، طبعا، ذاتا، از نظر خمیره، فطرتا

by nature

by night

by no means

by now

<hr> 1- به تنهایی، یک تنه، یکه، تنها 2- منفردا، بدون کمک دیگری

1- به تنهایی، یک تنه، یکه، تنها 2- منفردا، بدون کمک دیگری

by oneself

<hr> فراورده فرعی، محصول فرعی، مج، نتیجه فرعی فراورده فرعی

فراورده فرعی، محصول فرعی، مج، نتیجه فرعی فراورده فرعی

by product

by reason of

<hr> طبق تقاضا، طبق درخواست، بنا به دعوت

طبق تقاضا، طبق درخواست، بنا به دعوت

by request

by right

by rights

<hr> معنی : خفا <hr> معانی دیگر : نهانی، دزدکی

معنی : خفا معانی دیگر : نهانی، دزدکی

by stealth

by surprise

by telephone

<hr> طبق مقررات، طبق روش معمول

طبق مقررات، طبق روش معمول

by the book

<hr> تصادفا، اتفاقا، ضمنا

by the bye

by the name of

<hr> به همین طریق، به همین دلیل، همین طور

به همین طریق، به همین دلیل، همین طور

by the same token

by the side of

<hr> معنی : ضمنا، اتفاقا <hr> معانی دیگر : راستی، تصادفی

معنی : ضمنا، اتفاقا معانی دیگر : راستی، تصادفی

واژه های حرف "b" - جملات نمونه